موانع و آفات انتظار
چکیده
این مقاله با هدف بازشناسی برخی از موانع و آفات
انتظار به روش تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای نوشته شده است.
موانعی که این مقاله به آنها پرداخته عبارتند از: استبعاد ذهنی ظهور، خو گرفتن به
شرایط موجود، تهدید منافع، شتابزدگی، عافیتطلبی، نگرش منفی به انتظار، عدم رشد
فکری و عدم معرفت به امام زمان ارواحنا له الفداء. آفات در کمین امر انتظار که در
این مقاله ذکر شده، شامل منجیگرایی، ملاقاتگرایی، مدعیپروری، غلو در محبت و باطل
گرایی است. نتایج مطالعات و بررسیها در مورد علل و ریشههای موانع و آفات، حاکی از
آن است که عوامل بروز موانع و آفات در برخی موارد مربوط به منشأ (روایات مطرح کنندۀ
تفکر انتظار مهدی موعود) و گاه در نگرش و عملکرد متولیان امور دینی و فرهنگی و گاه
در سوءبرداشت نظری و سوء عملکرد پیروان این اعتقاد عظیم و تحولآفرین است. در
پایان به منظور پالایش اندیشۀ رایج در جامعه، پیشنهاداتی ارائه شده است.
واژگان کلیدی: انتظار ، منتظر، امام زمان ارواحنا له الفداء، حضرت
حجت ارواحنا له الفداء، تربیت، موانع، آفات.
مقدمه
اعتقاد به
وجود و ظهور حضرت حجت ارواحنا له الفداء از جمله اعتقادات اسلامی شیعی است که
همانند سایر اجزاء اعتقادات دینی، آثار سازنده و تربیتی مثبت متعددی بر آن مترتب
است. مهدویت و انتظار، بحث اعتقادی محض نیست، بلکه ارزش تربیتی بسیار دارد. وقتی از
طریق براهین عقلی و نقلی، ضرورت اعتقاد به وجود و ظهور حضرت ولیعصر ارواحنا له
الفداء اثبات میشود، تنها مجموعهای از علوم و معارف اسلامی برای افراد فراهم
میآید، اما وقتی مهدویت و انتظار به منزلۀ ایدئولوژی طرح میشود به زندگی انسانها
جهت میدهد و تحولات عظیم هیجانی، عاطفی، اجتماعی و عملی در زندگی افراد ایجاد
میکند. هنگامی که جریان تربیت دینی، مشتمل بر بعد تربیتی مهدویت شکل میگیرد،
امکان ظهور آسیب و بنابراین، آسیبشناسی فراهم میشود؛ زیرا در جریان تربیت دینی،
دست آدمی گشوده میشود و اکنون اوست که باید با فهمی که از دین کسب میکند، به عمل
روی آورد و زمینۀ تحقق برداشتهای خود را هموار کند. در این مسیر، افق کوتاه دید
آدمی، بدفهمیها را در دامن میپرورد، چنانکه دامنۀ محدود همت او، بدکرداریها را
در پی میآورد. از اینرو، آسیبشناسی تربیتی مهدویت، تلاشی برای بازشناسی اینگونه
لغزشهای فکری و عملی است. با توجه به جنبۀ تربیتی انتظار بازشناسی موانع و آفات
انتظار و عوامل پیدایش آنها ضرورت پیدا میکند؛ چرا که تربیت بهخصوص تربیت دینی،
امری تدریجی و ظریف و حساس است که باریکبینی و دقت فراوان میطلبد. این حساسیت و
ضرورت دقت در دوران غیبت اهمیت بیشتری دارد. از آنجا که انتظار در طول تاریخ،
مؤثرترین عامل مقاومت و پایداری در مبارزه با ظلم و بیعدالتی، مخصوصاً در نزد
شیعیان بوده است، دشمنان و استعمارگران در صددند تا با استفاده از امکانات عصر
ارتباطات و فنآوری و مقولاتی مانند اینترنت و تعاملات فرهنگی بین جوامع، با ایجاد
تحریفها، شبهات و انحرافاتی در امر ظهور، مانع از تحقق انتظار در میان مسلمانان
بهخصوص شیعیان شوند یا آن را مسخ کنند و به امری بیروح و عامل رخوت و انفعال
تبدیل نمایند تا به راحتی بتوانند بر جوامع اسلامی غالب آیند و منافع و مطامع خود
را تأمین کنند. تربیت دینی و تربیت منتظر، مبتنی بر اصول و معیارهای اصیل دینی است.
با توجه به اینکه تربیت دینی و تربیت منتظر از دو بعد علمی و عملی برخوردار است،
اگر در حیطۀ نظری، معیارهای اصیل برگرفته از روایات ائمۀ اطهارعلیه السلام و آیات
قرآن، با کجفهمی و سوء تعبیر فهمیده شود، یا افرادی در حیطۀ عملی به افراط و
تفریط بگرایند، زمینۀ ایجاد آسیب فراهم میشود و امری به این عظمت که موهبت و فرصتی
برای رشد و تعالی انسانهاست به عاملی برای انحطاط و سقوط انسانها در ورطۀ هلاکت و
گمراهی تبدیل میشود.
شناخت موانع و آفات انتظار، از آن جهت مهم و حیاتی است که
اندیشههای انحرافی، هرگز خود را با عناوین باطل مطرح نمیکنند و همیشه در پناه
ظواهر دینی وارد میدان میشوند و اگر مربیان و متولیان تعلیم و تربیت و هدایت
اجتماع، آسیبها و خطرات مسیر و تاکتیکهای دشمن را نشناسند، راهکارهای مناسب برای
جلوگیری از آنها یا مبارزه با آنها ارائه نخواهند کرد.
این مقاله ضمن
پاسخگویی به سئوالات زیر و بررسی دلایل انحراف از مسیر انتظار، برای رفع موانع و
پیشگیری از بروز آفات پیشنهاداتی ارائه میدهد: چه عواملی مانع تحقق انتظار
میشود؟ آفات و آسیبهای در کمین امر انتظار چیست؟
موانع تحقق
انتظار
انتظار در مفهوم کلی، امری فطری و حالتی نفسانی است که با زندگی
انسان عجین شده و به معنای چشم به راه بودن برای کسی یا حادثهای است. اما انتظار
حضرت امام زمان ارواحنا له الفداء که در این نوشتار منظور است، تنها طریقی برای
رسیدن به مقصد نیست، بلکه خود انتظار موضوعیت دارد؛ چرا که حقیقت انتظار، اتصال به
مولا و محبوب است و آثار و برکات سازندۀ آن در فکر و اندیشه، گرایشها و رفتارهای
فردی و اجتماعی نمایان میشود. اما گاه عواملی مانع از بهرهمندی برخی افراد از
موهبت انتظار و برکات ناشی از آن میشوند. در این بخش به معرفی برخی از موانع تحقق
انتظار فرج حضرت حجت ارواحنا له الفداء در وجود انسانها پرداخته میشود.
الف) استبعاد ذهنی ظهور
خداوند در آیات شریفهای که در بخش
پایانی دعای عهد نیز آمده است میفرماید:
«إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً
وَنَرَاهُ قَرِیباً»؛ (معارج: 6-7)
آنان آن [عذاب یا به تعبیر وارده در دعای
عهد، امر ظهور] را دور مىبینند، و [ما] نزدیکش مىبینیم.
اساس استبعادی که
مطرح میشود از دو جنبه قابل طرح است: یکی غیرممکن بودن امر ظهور و دیگری وجود مردی
از نسل حضرت زهرا سلام الله علیها در مورد ناممکن بودن ظهور، گفته میشود: چگونه با
توجه به پیچیدگیها و تعدد مشکلات و مسائل بشری در زندگی معاصر، بر تمام آنها
میتوان فائق آمد؟ از طرفی چگونه ممکن است مردی با یارانی اندک آن هم از قشر مستضعف
جامعه بتواند با اَبرقدرتهای حاکم بر جوامع انسانی و در حقیقت حاکم بر جهان به
مبارزه بپردازد و بر آنان پیروز شود، در حالیکه حاکمان ستمگر، به انواع سلاحهای
کشتار جمعی مجهز و دارای قدرت تخریبیِ فوق تصور هستند. از طرفی، بشر امروزی بیش از
هر زمانی، از انسانیت خود غافل شده و راهِ سر به هوایی پیش گرفته و در آشفتگی و
تشویش فکری به سر میبرد. ارائۀ نمونههای عینی از تاریخ انبیای پیشین و صدر اسلام
پاسخ قانعکنندهای برای ناباوران نیست؛ چرا که آنان قدرت سلاحهای امروزی را
بیشتر باور دارند. نتیجۀ چنین طرز فکری عدم پذیرش امکان تحقق ظهور و در نتیجه
محرومیت از لذت انتظار است.
اما آیا انقلاب اسلامی ایران و پیروزی بزرگمردی
بدون سلاح در همین دوره از تاریخ نیز نمیتواند این ناباوری را تغییردهد؟ جامعهای
که بستر انقلاب اسلامی قرار گرفت، تحت تربیت و فرهنگ اسلام ناب نبود، اما در میان
افراد آن جامعه افراد بسیاری بودند که فطرتشان به خواب ابدی نرفته بود و با تلنگری
بیدار شدند و ندای امام را لبیک گفتند. پس همواره امکان تسلیم افراد در برابر امام
و رهبری که انسانها را به سوی فطرتشان فرا میخواند وجود دارد.
از طرفی
تردیدهایی در مورد میزان عمر حضرت مهدی ارواحنا له الفداء و سلامتی و زنده بودن
ایشان مطرح شده و وجود ایشان و عمر طولانی آن حضرت از نظر عقلی و علمی غیرممکن
انگاشته میشود.
وقتی کسی نتواند موجود بودن موعود را بپذیرد ناگزیر نمیتواند
منتظر او باشد. اما در حقیقت عقل و علم منکر هیچکدام از موارد مطرح شده نیست و این
برداشت در حقیقت فروکاستن عقل و علم به نازلترین سطح علم یعنی علم حسی است. از
طرفی باتوجه به اینکه انسان موجودی محدود است، علم و عقل او نیز محدودیتهایی
دارد. اساساً کمال عقل و علم در این است که محدودیتهای خود را بشناسد. (تا بدانجا
رسید دانش من که بدانم همی که نادانم) عقل همیشه کلیات را میفهمد و توان اثبات یا
نفی آن را دارد و بس. اما اظهارنظر دربارۀ مصادیق جزئی را بیرون از حیطۀ فعالیت خود
میداند. (جوادی آملی، 1381: ج1، 40) از اینرو در مورد مسئلۀ ظهور نیز بحث امکان و
ضرورت تحقق حکومت جهانی عدالتگستر و حیات طیبۀ این جهانی را میتوان از منظر عقل
بررسی کرد. اما در مورد مصداق منجی بشریت یعنی حضرت مهدی ارواحنا له الفداء، عقل
فقط میتواند به صورت کلی راهنمای انسان باشد. عقل نه تنها منکر امکان تحقق امر
مورد انتظار نیست بلکه وجوب آن را اثبات میکند. با توجه به اینکه خداوند حکیم است
و نظام موجود هستی، نظام احسن است که توسط خالق حکیم به وجود آمده و جهان و تاریخ
بشری دارای سیر تکاملی است. پس ضرورت دارد که تاریخ بشری به دوران حاکمیت عدالت،
پایان بردگی، مساوات در ثروت، امنیت و آزادی، کمال علم و عقل منتهی شود. اینکه
ظهور حضرت حجت ارواحنا له الفداء را از «اشراطالساعة» میشناسند و ویژگی قیامت
«وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ» (یس: 59) جدایی کامل حق از باطل
است، شاید به همین دلیل باشد که کمال زندگی زمینی به جدا شدن جبهۀ حق از جبهۀ باطل
است، تا دنیا شایستگی قیامتی شدن را پیدا کند. از طرفی چون نظام احسن عالیترین
جواب را به نیازهای انسان میدهد، نظام بشری بدون یک قطب برین انسانی امکان ندارد
که بتواند به عالیترین مراتب خود برسد، پس هیچ ستمی پایدار نخواهد بود. (طاهرزاده،
1386: 151 و 152) به همین دلیل است که بیشتر انسانهای آزادۀ جهان به ظهور منجی در
آخرالزمان اعتقاد دارند و انتظار، امری فراگیر در میان امتهاست، هرچند که در مورد
مصداق منجی با هم تفاوت دارند. پیروزی حزبالله بر اسرائیل در جنگ 33 روزه
نشاندهندۀ امکان غلبۀ حق بر باطل است. اما در مورد طول عمر حضرت مهدی ارواحنا له
الفداء و نوع زندگی ایشان نیز دلیل علمی قاطعی برای نفی امکان حیات چندصدساله برای
انسان وجود ندارد و موارد تاریخی مثل حضرت نوح علیه السلام نیز شاهدی بر این
مدعاست. البته طرح مباحث سادۀ زیستشناختی و تاریخی در شأن امری بدین عظمت نیست و
شاید نوعی تنزیل برای امر الهی ظهور حضرت مهدی ارواحنا له الفداء محسوب شود اما جهت
تقریب به ذهن، چارهای جز اشاره نبود.
ب) خو گرفتن به شرایط موجود
از موانع تحقق امر انتظار فرج حضرت مهدی ارواحنا له الفداء مأنوس شدن افراطی با
زندگی عادی و غرق شدن در روزمرگیهاست که باعث میشود انسان، جدا از نداشتن درک
درست از کاستیها و نواقص اوضاع موجود، خود را در شرایط مطلوب احساس کند و دنبال
این باشد که مطابق برنامهریزیهایش زندگی خود را پیش برد و به آرمانهای محدود خود
دست یابد. نتیجۀ این تلقی از زندگی، علاقه به حفظ شرایط موجود است و چنین فردی تلاش
میکند تا وضع موجود دست نخورد و سر و سامانی که به زندگیاش داده دستخوش هیچ
تغییری نشود. در چنین شرایطی مهدویت و انتظار ظهور، اموری حاشیهای، واژگانی بیروح
و همردیف با واژههای دیگری باشد و هیچگونه تأثیر تربیتی و سازنده در زندگی انسان
نمیگذارد. در برخی از روایات به موضوع غفلت و تغافل گروهی از مردم از امر عظیم
ظهور حضرت مهدی ارواحنا له الفداء اشاره شده است. در روایتی آمده است که در محضر
امام صادق علیه السلام از حضرت قائم ارواحنا له الفداء یاد شد، آن حضرت فرمود:
إِنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ یَقُولُ النَّاسُ أَنَّى ذَلِکَ وَ قَدْ بَلِیَتْ
عِظَامُهُ؛ (نعمانی، 1363: 222)
بدانید که هرگاه او قیام کند، حتماً مردم
میگویند: این چگونه ممکن است؟ درحالیکه (چندین و چند سال است) استخوانهای او نیز
پوسیده شده است.
انتظار، ایمان به آینده است و لازمهاش انکار حال و تلاش برای
تغییر شرایط موجود یا حداقل آرزوی تغییر وضع موجود است. کسی که از شرایط فعلی خشنود
و راضی است، چگونه میتواند منتظر باشد بلکه او بیشتر یک محافظهکار است (شریعتی،
1385: 36) و از هر حادثهای که وضع موجود را متحول کند بیمناک است و چگونه میتواند
منتظر حادثهای به عظمت ظهور باشد؛ چراکه با ظهور حضرت مهدی ارواحنا له الفداء و
جهت برقراری حکومت جهانی آن حضرت، تمام سامانهای امروزی دچار آشفتگی و از
همگسستگی میشود. پس غفلت و تغافل موجب عدم شناخت کاستیها و نابسامانیها ودر
نهایت محرومیت از مواهب انتظار خواهد شد.
ج) تهدید منافع
تحقق
ظهور حضرت مهدی ارواحنا له الفداء، امری است که منافع دو گروه را تهدید میکند. لذا
تحقق انتظار برای آنها غیرممکن است.
گروه اول، حاکمان و اشراف و ستمگرانی
هستند که رونق زندگی آنها در گرو بیبند و باری، فساد و ظلم و بیداد است و از
بردگی انسانهای دیگر روز به روز به نان و نوای بیشتری میرسند و روشن است که ظهور
حضرت مهدی ارواحنا له الفداء و قیام ایشان در برابر کجرویها و بیدادگریهاست که
مساوی با خواری و به ذلت کشیده شدن متکبران ظالم و پیروزی صلح، عدالت و آزادی بر
استکبار، استبعاد، ظلم و اختناق، برقراری مساوات کامل میان انسانها در امر ثروت،
منتفی شدن کامل مفاسد اخلاقی و جنگ و نفاق است. (طبسی، 1381: 384) چگونه میتوان
توقع داشت جماعتی که رفاه و عیش و نوش زندگی آنها در جهل و استثمار انسانهاست
منتظر ظهور مردی باشند که عقول و خردهای انسانی را به کمال میرساند و در نتیجه
مانع پذیرش ظلم و ستم میشود و از طرفی خود، تمام ستمکاران را به خاک مذلت
مینشاند. پس ستمگران و زورگویان اساساً نمیخواهند ظهوری در کار باشد و نمیتوانند
منتظر ظهور حضرت حجت ارواحنا له الفداء و نابودی خود باشند.
گروه دیگری که امر
ظهور، منافع آنان را به خطر میاندازد روحانینمایانی هستند که در حقیقت علوم دینی
در رشد عقل و ایمان آنها تأثیری نگذاشته بلکه ابزاری در دست آنان جهت نیل به مطامع
دنیوی بوده است. این گروه که امام راحل به حق، آنان را «آخوند درباری» نام نهادند
در لباس دین و دینداری بزرگترین ضربهها را به دین وارد نمودهاند. آنها اموال
مردم را با عناوین دینی از قبیل خمس و زکات و خیرات دریافت میکنند و به جای مصرف
شرعی، به مصارف شخصی میرسانند یا برای حفظ موقعیت خود، از آن اموال برای تقویت
حاکمان زر و زور استفاده میکنند و با تفسیرهای غلط از انتظار، آن را به عامل
انفعال و رخوت و سکوت و تسلیم تبدیل میکنند و بدین وسیله بهترین فرصت را برای
حاکمان ستمگر فراهم میآورند و خود در کنار آنها زندگی مسالمتآمیزی را اختیار
میکنند. (شریعتی، 1385: 20 - 30) حتی در شرایط امروزی نیز روحانیان و عالمانی
هستند که از پرداختن به موضوع مهدویت و تبیین اندیشهها و مفاهیم مهدویت و انتظار
خودداری میکنند؛ کسانی که سربازان امام زمان ارواحنا له الفداء محسوب میشوند اما
در جهت تبلیغ ایشان کاری نمیکنند و ایشان را نمیخواهند. (عزیزی، 1383: 9 - 11)
روشن است که چنین کسانی نمیتوانند منتظران ظهور باشند؛ چراکه طولانی شدن دوران
غیبت، تأمینکنندۀ منافع مادی و آوازه و شهرت آنان است. مطلوب اینان غایب آل محمد
است، نه قائم آل محمد (جوادی آملی، 1387: 181) قرآن کریم در آیاتی، اینگونه افراد
را چنین انتقاد میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، بسیاری از دانشمندان یهود
و راهبان، اموال مردم را به ناروا میخورند و از راه خدا بازمیدارند و کسانی که زر
و سیم را گنجینه میکنند و آن را در راه خدا هزینه نمیکنند، ایشان را از عذابی
دردناک خبر ده.» (توبه: 34) این آیه خطاب به پیروان رسول خداست و به راه و رسم
ادیان پیشین اشاره دارد، اما در دوران غیبت نیز اینچنین قصههایی بسیار تکرار شده
است.
د) شتابزدگی
استعجال و شتابزدگی برای ظهور، یکی دیگر از
آسیبهای انتظار است، در حالی که هیچ تأثیری در تعجیل امر ظهور ندارد. امام صادق
علیه السلام میفرمایند:
إِنَّمَا هَلَکَ النَّاسُ مِنِ اسْتِعْجَالِهِمْ
لِهَذَا الْأَمْرِ إِنَّ اللهَ لَا یَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ إِنَّ لِهَذَا
الْأَمْرِ غَایَةً یَنْتَهِی إِلَیْهَا فَلَوْ قَدْ بَلَغُوهَا لَمْ یَسْتَقْدِمُوا
سَاعَةً وَ لَمْ یَسْتَأْخِرُوا؛ (کلینی، 1365: ج1، 369)
شتاب مردم برای این
کار، آنها را هلاک ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر
مدتی است که باید پایان پذیرد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفکند.
بنابر فرمایش قرآن کریم عجول بودن از ویژگیهای وجودی انسان است.
«خُلِقَ
الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ»؛ (انبیاء: 37)
انسان، عجول آفریده شده است.
البته
واضح است که ویژگیهای وجودی انسان با توجه به نوع استفاده از آنها میتواند ممدوح
یا مذموم باشد. از جملۀ شتابهای ممدوح، عبارات «حی علی الصلاة» و «حی علی الفلاح»
و «حی علی خیرالعمل» است که مؤمنان، هر روز چندین بار به شتاب فرا خوانده میشوند و
اما شتاب و عجلۀ مذموم، شتابی است که عمل پیش از موعد و موقع را به بار آورد.
گاه پیش میآید که انسان به دلیل عجله، شر و زیان خود را میطلبد، مثل اصراری
که منکران قیامت و مخالفان انبیا در فرا رسیدن قیامت و عذاب الهی داشتند. قرآن در
اینباره میفرماید:
«وَ یَدْعُ الْإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیْرِ
وَ کَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولاً»؛ (اسراء: 11)
و انسان [همانگونه که] خیر را
فرا مىخواند، [پیشامد] بد را مىخواند و انسان همواره شتابزده است.
حضرت علی
علیه السلام نیز دربارۀ پرهیز از شتابزدگی هشدار میفرمایند:
مبادا هرگز در
کاری که وقت آن فرا نرسیده، شتاب کنید یا در کاری که وقت آن رسیده، سستی ورزید!
(شریف رضی، 1379: 591)
در مورد امر ظهور حضرت حجت ارواحنا له الفداء نیز عجله و
شتابزدگی، مذموم و ناپسند شمرده شده است. شتابزدگی در روایتی از امام صادق علیه
السلام، عامل هلاک انسان معرفی شده است. عبدالرحمن بن کثیر گوید:
در محضر امام
صادق علیه السلام بودم که مهزّم بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: فدایت شوم خبر ده
مرا از این امری که منتظرش هستیم، چه وقت خواهد بود؟ حضرت صادق علیه السلام فرمود:
«ای مهزم وقتگذاران دروغ گویند و عجلهکنندگان هلاک گردند و تسلیمشدگان نجات
یابند. (کلینی، 1365: ج1، 368)
شتاب در امر ظهور میتواند آسیبهای متعددی به
دنبال داشته باشد که به برخی از آنها در زیر اشاره میشود:
• پیروی از مدعیان
دروغین و رفتن در دام خرافات و انحرافات؛
• یأس از تحقق امر ظهور و تکذیب
روایات مربوط به این امر؛
• انکار وجود حضرت ولیعصرارواحنا له الفداء؛
•
اعتراض به تقدیر الهی و قرار گرفتن در زمرۀ یاران ابلیس؛
• تردید در عدل خدا و
نفی حکمت طولانی شدن غیبت؛
• تمسخر و استهزاء منتظران؛
• تردید دربارۀ تمام
روایات اهلبیت علیه السلام.
با توجه به موارد فوق روشن میشود که چرا امام
صادق علیه السلام عجله و شتاب را عامل هلاک انسان معرفی نمودهاند و باید دقت شود
که تسلیم مذکور در روایت، تسلیم در برابر امر و ارادۀ الهی است، نه پذیرش شرایط
موجود و تسلیم در برابر حکومتهای جائر. عبدالرحمن بن کثیر از حضرت امام صادق علیه
السلام آورده که دربارۀ آیۀ «أَتَى أَمْرُ اللهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ»؛ (نحل: 1)
«امر خداوند آمد در آن شتاب نکنید» فرمود: «آن امر ماست. خدای امر فرموده که در آن
عجله نشود تا اینکه سه لشکر، آن را تأیید کنند: فرشتگان و مؤمنان و رعب.» خروج او
(حضرت قائم) همانند خروج حضرت رسول خدا خواهد بود. (موسوی اصفهانی، 1383: ج2، 240)
روشن است که اگر کسی راه را به درستی شناخته باشد میکوشد وظایف خود را در
دوران غیبت بازشناسد و به آنها عمل کند و در مسیر رضایت امام زمان ارواحنا له
الفداء و قرب الهی حرکت کند. در چنین شرایطی تقدم و تأخر ظهور، ضرری به فرد
نمیرساند، هرچند هر مؤمن منتظری همواره باید آرزومند ظهور باشد اما تسلیم در برابر
فرمان حق ضرورت دارد. در این صورت مطابق روایات، از فضایلی چون اجر جهاد در کنار
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و قرار گرفتن در زمرۀ اهلبیت علیه السلام
برخوردار خواهد شد:
أَمَا إِنَّ الصَّابِرَ فِی غَیْبَتِهِ عَلَى الْأَذَى وَ
التَّکْذِیبِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجݧݧݧݧݧݧَاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ
اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم؛ (صدوق، 1386: ج1، 317)
آنها که در زمان غیبت
او بر آزار و طعنه و تکذیب دشمنان صبر کردند، مانند کسانی هستند که در حضور رسول
خدا صلی الله علیه و آله و سلم شمشیر زدهاند.
أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا
وَ صَبَرَ عَلَى مَا یَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِی زُمْرَتِنَا؛
(کلینی، 1365: ج8، 36)
کسی که منتظر امر ما باشد و در این راه، بر آزار و ترس و
وحشت صبر کند، او فردا در جرگۀ ما خواهد بود.
هـ) عافیتطلبی
در
قرآن کریم، ضعف ویژگی نهفته در خلقت انسان معرفی شده است.
«یُرِیدُ اللهُ أَن
یُخَفِّفَ عَنکُمْ وَ خُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِیفاً»؛ (نساء: 28)
خدا مىخواهد
تا بارتان را سَبُک گرداند؛ و [مىداند که] انسان، ناتوان آفریده شده است.
ضعف
انسان، ابعاد گوناگونی دارد، از جمله ضعف جسمی، ضعف عقلی و ضعف اراده که نتیجۀ این
ضعفها بهخصوص ضعف اراده، فرار از مسئولیتها و تکالیف سنگین است. یکی از مواردی
که برای تربیت باید در نظر داشت ضعف انسان است. در عصر غیبت تنها کسانی منتظر حقیقی
آن حضرت هستند که در کنار زهد و پارسایی، در عرصههای علمی و عملی، اهل میدان جهاد
و شهادتند و خویش را برای یاری و حمایت امامشان آماده کردهاند و آمادۀ دفاع از مرز
دین و حریم قرآن و عترتند. (جوادیآملی، 1387: 181) پس انتظار در عین حال که امری
لذتبخش و حیاتآفرین است، رنجافزا و تعهدآور و مسئولیتآفرین نیز هست. بنابراین
اگر کسی منتظر واقعی باشد باید بر ضعفهای وجودی خود غلبه کند تا انتظار او واجد
ویژگیهای علمی و عملی انتظار باشد. چنین کسی نمیتواند در برابر شرایط حاکم بر
زندگی انسان، سکوت اختیار کند و لذا به وضع موجود اعتراض میکند و با کاستیها و
نابسامانیهای آن به مبارزه برمیخیزد و چون منتظر قیام مصلحی است که تمام جهان را
از پلیدیها، شرک و ظلم و ستم میپیراید لازم است برای مهیا کردن زمینۀ ظهور، به
اصلاح فردی و اجتماعی اقدام کند. این امر صرفنظر از بسیاری از خوشیها، راحتیها و
دلبستگیها، نیازمند صرف زمان و توان بسیار است. کسی که در پی چنین امر عظیمی است
باید متحمل سختیها و شداید بسیاری باشد. لذا بسیاری از افراد که چنین وسعت و قدرتی
را در خود سراغ ندارند ترجیح میدهند در جریان زندگی عادی خود حرکت کنند و به وادی
انتظار پا ننهند. بنابراین، عافیتطلبی از موانع تحقق انتظار به شمار میآید. البته
ضعف وجودی انسان امری ثابت و تغییرناپذیر نیست بلکه در سایۀ ایمان به خدا و اتصال
به مبدأ وجود و معرفت و مودت به شخص امام زمان ارواحنا له الفداء، تبدیل به قوت و
قدرت میگردد و انسان به جایی میرسد که در جهت اطاعت از مولای خود فراتر از وسع
وجودی خود عمل میکند. جابر جعفی به امام باقر علیه السلام عرض کرد؛ کی گشایش در
کار شما خواهد بود؟ امام فرمود:
هیهات هیهات، گشایش در کارها رخ نمیدهد تا
آنکه شما غربال شوید، بار دیگر غربال شوید (واین جمله را سهبار فرمود) تا آنکه
خدای تعالی تیرگی را از شما زایل کند و شفافیت در شما به جای ماند. (صافی
گلپایگانی، 1421: 389)
کسانی که دنبال آسایش و عدم مواجهه با دشواریها هستند
در قلمرو انتظار پای نمیگذارند یا پای پس میکشند.
و) نگرش منفی به
انتظار
شاید از موانع اساسی تحقق انتظار در وجود برخی افراد، نوع نگرش آنان
به امر انتظار باشد. ذیلاً به برخی از این دیدگاههای منفی اشاره میشود:
یکم.
دیدگاه دیالکتیکی: برخی تحولات تکامل تاریخی را از زاویۀ انقلاب اضداد به یکدیگر
توجیه میکنند، یعنی تاریخ، جریانی دائم و ارتباطی متقابل میان انسان و طبیعت،
انسان و اجتماع و صفآرایی و جدالی دایم میان گروههای در حال رشد انسانی و
گروههای در حال زوال انسانی است که در نهایت امر، در جریانی تند و انقلابی به سود
نیروهای در حال رشد پایان مییابد و سرانجام تکاپوی اضداد است که همواره هر حادثه
به ضد خودش و او به ضدِّ ضد تبدیل میگردد و تکامل رخ میدهد. (مطهری، 1378: 18 و
19) با چنین بینشی، فرد خود را محاط در طبیعت و تاریخ میداند و جبر تاریخ را بر
زندگی خود محیط و حاکم قلمداد میکند و نقشی برای ارادۀ انسانی قائل نمیشود و در
نتیجه انتظار در مفهوم واقعی آن برای چنین فردی نامأنوس و بیمعنا خواهد بود.
در مقابل این دیدگاه، قرآن مجید همواره به نبردی پیگیر میان اهل حق و اهل باطل
اشاره میکند که از آغاز جهان برپا بوده که در این نبردها و ستیزها گاهی اهل حق و
گاهی اهل باطل پیروز بودهاند و این پیروزیها و شکستها بستگی به سلسله عوامل
اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی داشته است. همواره سنت الهی جاری بوده و
تعیینکنندهترین عامل حرکت تاریخ از دیدگاه قرآن، ارادۀ انسان و جامعۀ انسانی در
تعیین مسیر زندگی بوده است.
دوم. انتظار، بازتاب شکستها: گروهی انتظار را
مسئلهای روانی ناشی از محرومیت قشرهای محروم جامعه و تاریخ تفسیر میکنند؛ نوعی
خیالبافی یا نوعی گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل. (آصفی، 1381: 96) این دسته
انتظار را ویژۀ افرادی میدانند که همواره مظلوم واقع شدهاند و به دنبال حق خود
هستند اما چون مغلوب ماندهاند و خود را سر خورده احساس میکنند برای تسکین دل خویش
و برای فرار از واقعیت موجود، خود را با توهم وجود منجی و ظهور او در آیندهای
نزدیک سرگرم و امیدوار مینمایند. کسانی که انتظار را بازتاب محرومیتهای طبقۀ
شکستخورده میدانند و محرومیتهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی یا سیاسی و عقدههای
روانی را تنها خاستگاه انتظار میدانند همان کسانی هستند که دین را افیون ملتها و
عامل تخدیر انسانها میدانند.
با توجه به اینکه انتظار، امری فطری و فراگیر
است و همۀ انسانها دوستدار عدالت و آزادی و کمال و پیشرفت هستند، با دلایل عقلی و
نقلی، ضرورت حکومت صالحان و کمال زندگی زمینی اثبات میشود. لذا میتوان گفت انتظار
نه تنها ناشی از شکست و سرخوردگی افراد و نوعی تخدیر نیست، بلکه انتظار حقیقی، آثار
روانی مثبت متعددی نیز دارد.
سوم. وارداتی بودن انتظار: گروه دیگری معتقدند که
انتظار در دین اسلام جایگاهی ندارد و امری وارداتی است که از ادیان و مکاتب دیگر از
جمله دین یهود که پیروان آن، سالیان دراز منتظر مسیح و منجی موعود بودهاند، وارد
دین اسلام و مذهب تشیع شده است.
با ملاحظۀ روایات فراوانی که از حضرت رسول اکرم
صلی الله علیه و آله و سلم و ائمۀ اطهارعلیه السلام دربارۀ فضیلت و ضرورت انتظار
وارد شده و آیاتی از قرآن مبین که حاکمیت صالحان را نوید دادهاند، روشن میشود که
انتظار، از فرهنگ اصیل اسلامی و بهخصوص تشیع سرچشمه گرفته و منجی، مصداق معینی
دارد و هیچ توجیهی برای وارداتی بودن آن نمیتوان یافت.
ز) عدم رشد
فکری
شناخت و آگاهی، اساسیترین رکن انتظار است؛ چرا که تنها کسانی که به
بلوغ فکری رسیده باشند قدرت درک کاستیهای شرایط موجود را دارند و متوجه ضرورت وجود
زندگی شایسته برای انسان و جامعۀ انسانی هستند. از طرفی برای باور به وجود منجی و
مصداق روشن آن، حضرت مهدی ارواحنا له الفداء، لازم است که انسان از سطح ادراکات حسی
فراتر برود تا قابلیت درک امور معنوی را در خود ایجاد کند. ضعف معرفتی به امام را
میتوان معلول امور ذیل دانست:
_ نداشتن تصوری روشن از موضوع مهدویت و استدلال
روشن برای عقیدۀ خود؛
_ انتظار یافتن دلایل حسی برای همۀ مطالب عقلی؛
_
سستی برخی از استدلالات یا عدم تناسب آن با شرایط سنی مخاطب؛
_ شبههپراکنیهای
پیاپی و ضعف پاسخهای ارائه شده. (حکیم، 1381: 320)
در همین زمینه امام سجاد
علیه السلام میفرمایند:
ای ابوخالد به درستی که اهل زمان غیبت او که امامتش را
باور دارندو منتظر ظهور اویند از مردم همۀ زمانها بهترند؛ زیراکه خدای تبارک و
تعالی آنچنان عقل و فهم و شناختی به آنها عنایت کرده که غیبت نزد آنان، همچون
دیدن باشد و آنان را در آن زمان به منزلۀ کسانی قرار داده است که در پیشگاه رسول
خدا صلی الله علیه و آله و سلم با شمشیر جهاد کردهاند. آنان به حق مخلصند و شیعیان
واقعی ما و دعوتکنندگان به دین خدا در پنهان و آشکار هستند. (صدوق، 1386: ج1، 319)
با توجه به حدیث فوق، روشن میشود که یکی از موانع اصلی تحقق انتظار، عدم رشد
فکری و فقدان بصیرت است.
ح) عدم معرفت
شناخت صحیح امر غیبت،
ظهور و معرفت امام زمان ارواحنا له الفداء از اموری است که میتواند عامل پایداری
انسان در امر انتظار باشد، همچنان که امام سجاد علیه السلام میفرماید:
وَ
إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَتَیْن ... وَ أَمَّا الْأُخْرَى فَیَطُولُ
أَمَدُهَا حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَکْثَرُ مَنْ یَقُولُ بِهِ فَلَا
یَثْبُتُ عَلَیْهِ إِلَّا مَنْ قَوِیَ یَقِینُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ
یَجِدْ فِی نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْنَا وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ الْبَیْت؛
(همو: ج1، 323)
برای قائم ما دو گونه غیبت است ... اما زمان غیبت دوم به درازا
میکشد تا جایی که بیشتر کسانی که به او ایمان داشتند، از اعتقاد خود برمیگردند.
فقط کسانی در اعتقاد خود ثابت قدم میمانند که یقینی محکم و استوار و شناختی صحیح
دارند و تسلیم ما اهلبیت باشند و سخنان ما بر آنها گران نباشد.
«بَلْ
کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ»؛ (یونس: 39)
آنها چیزی را تکذیب
کردند که به آن علم نداشتند.
با توجه به آیۀ فوق روشن میشود که عدم شناخت و
آگاهی از هر امری، موجب انکار و تکذیب و مانع پذیرش آن امر میشود. عدم شناخت حضرت
مهدی ارواحنا له الفداء و جایگاه ایشان در هستی و نقش ایشان در ابعاد مختلف زندگی
انسان و همچنین عدم آگاهی از آرمانهای انقلاب عظیم جهانی آن حضرت، موجب انکار وجود
ایشان و مانع باور به تحقق ظهور میگردد. حضرت علی علیه السلام میفرمایند:
النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا؛ (شریف رضی، 1379: ح 438)
مردم دشمن چیزی
هستند که آن را نمیشناسند.
پس معرفت واقعی به وجود آن حضرت و شناخت صفات و
ویژگیهای خاص ایشان و انقلاب جهانی آن حضرت میتواند مؤثرترین عامل علاقه و محبت
به ایشان باشد و فرد را به اطاعت و انتظار آن حضرت نائل گرداند. متأسفانه در طول
سالیان دراز غیبت، فرصتی برای کجاندیشان فراهم شده تا چهرهای مخدوش و وحشتناک از
آن حضرت ارائه دهند؛ تصویری پر از خونریزی و بیرحمی از قیام ایشان که حتی
دینداران در آن، گردن زده میشوند و قاریان قرآن از دم تیغ گذرانده میشوند. آنان
اینگونه زمینۀ عدم محبت و گاه بغض به ایشان را در دل مردم پدید میآورند و موجب
هراس مردم از ظهور امام زمان ارواحنا له الفداء میشوند. علت این تصورات غلط دربارۀ
امام زمان ارواحنا له الفداء (قتلهای آغازین، جوی خون، کشته شدن دو سوم مردم و
...) در میان احادیث و روایاتی است که دچار اشکالات بسیار در سند و دلالت هستند.
(طبسی، 1381: 360 - 363) در حالیکه قیام امام زمان ارواحنا له الفداء بر ضد بیداد
و ستم و برای ایجاد امنیت، آرامش و وفور نعمت و در یک کلام، برقراری حیات طیبۀ این
جهانی است و تنها بر کسانی غضب میشود که با آنان اتمام حجت شده باشد و آنان حجت
خدا را نپذیرند و آن را سخت انکار کنند. دیندارانی که در زمان آن حضرت گردن زده
میشوند دینداران واقعی نیستند، بلکه کسانی هستند که با غفلت از حقیقت دین، آن را
ابزاری برای تأمین مطامع خویش پنداشتهاند و در هنگام ظهور در مقابل آن حضرت سرکشی
و عصیان کردهاند. در توصیف امام آمده است:
جَوادٌ بِالْمَالِ، رَحیمٌ
بِالْمَساکِین، شَدیدٌ عَلَی الْعُمَّال؛ (طبری، 1378: 207)
او به مال و
دارایی، کریم و گشادهدست، با مسکینان، مهربان و با کارگزاران، سختگیر است.
امام رضا علیه السلام در بیان صفات امام معصوم میفرماید:
یَکُونُ أَعْلَمَ
النَّاسِ وَ أَحْکَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ
أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى النَّاسِ ... وَ یَکُونُ أَوْلَى بِالنَّاسِ مِنْهُمْ
بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَشْفَقَ عَلَیْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ وَ... ؛
(صدوق، 1387: ج4، 418)
امام، سرآمد مردم در دانش، قضاوت و حکمت، پرهیزگاری،
حلم،
سلام و عیدتان مبارک (سلام مولای من تولدت که تولد نور است در میان این همه ظلمت را تبریک میگویم به پیامبران الهی خاصه پیامبر بزرگ اسلام محمد مصطفی(ص) که همه پیام آور حضور شما و قیام شما بوده اند به مادر بزرگوار و پدر گرامیتان که بهترینهای عالم را به زمین و زمینیان هدیه کردند به شما که بهترینید و به خودم که با مهربانی زیبای شما آدمیت را آموختم و به همه شیعیان چشم انتظار شما چه آنانی که هستند و چه آنانی که با عشق شما چشم بر هم گذاشتند و دنیای فانی را ترک کردند. به همه زمین و زمینیان به همه و همه تبریک میگویم این روز و شب عزیز را . اللهم عجل لولیک الفرج